سید مرتضی با فروش پرده تعزیه خوانی مخالفت میكند اما اسماعیل به سید مرتضی میگه از فروش پرده اینه كه پول خوبی به دست بیاره و بتواند بخشی از هزینه جهیزیه دخترش را فراهم كند
سید مرتضی پرده خوان خودش را در زیرزمین خانه اش حبس كرده و در خیالش با خاطرات همسرش شوكت روزگار ...