نمایش قصه واقعه- قسمت 3 آیا هرگز از خود پرسیده اید كه سرآغاز قصه ی كربلا از كجا بوده؟ یا چه حوادثی زمینه ساز واقعه ی كربلا شد؟ پیشتر گفتم، یزید از نوادگان امیه بود و حسین از نوادگان هاشم. امیه كه برادرزاده هاشم بود، بر عموی خود حسادت می ورزید. این حسادت بدل به دشمنی شد و این دشمنی شش نسل ادامه یافت تا در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید. در سیر این اوج گیری گفته اند كه: چون محمد بن عبدالله (ص) پیامبری خود را آشكار نمود، اول مخالفان او بنی امیه بودند. آنها محمد و پیروانش را آزردند، شكنجه دادند و در شِعب ابی طالب به حصر كشیدند. حتی بر آن شدند كه شبانه به خوابگاه محمد وارد شوند و او را در بستر بكشند لیكن حضرت شبانه به مدینه هجرت كرد. در مدینه دولت محمدی قوت یافت. نزاع ها بالا گرفت تا بدانجا كه سپاه مدینه و سپاه مكه كنار چاه های بدر به هم درآمیختند. در این نبرد پدر و برادر هند ـ همسر ابوسفیان اموی ـ كشته شد. هند به خونخواهی پدر و برادر خود؛ وحشی حبشی را اجیر كرد تا حمزه هاشمی را بكشد. وحشی به زوبینی سینه حمزه را شكافت و تنش را مثله كرد و جگرش را بیرون كشید. هند هم جگر حمزه را به دندان خلید. این گذشت تا در سال هشتم پس از هجرت، رسول الله با سپاهی بزرگ به قصد فتح مكه راهی شد اما پیش از ورود به مكه پیغام داد كه اگر مكیان تسلیم شوند در امانند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 3(تكرار) آیا هرگز از خود پرسیده اید كه سرآغاز قصه ی كربلا از كجا بوده؟ یا چه حوادثی زمینه ساز واقعه ی كربلا شد؟ پیشتر گفتم، یزید از نوادگان امیه بود و حسین از نوادگان هاشم. امیه كه برادرزاده هاشم بود، بر عموی خود حسادت می ورزید. این حسادت بدل به دشمنی شد و این دشمنی شش نسل ادامه یافت تا در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید. در سیر این اوج گیری گفته اند كه: چون محمد بن عبدالله (ص) پیامبری خود را آشكار نمود، اول مخالفان او بنی امیه بودند. آنها محمد و پیروانش را آزردند، شكنجه دادند و در شِعب ابی طالب به حصر كشیدند. حتی بر آن شدند كه شبانه به خوابگاه محمد وارد شوند و او را در بستر بكشند لیكن حضرت شبانه به مدینه هجرت كرد. در مدینه دولت محمدی قوت یافت. نزاع ها بالا گرفت تا بدانجا كه سپاه مدینه و سپاه مكه كنار چاه های بدر به هم درآمیختند. در این نبرد پدر و برادر هند ـ همسر ابوسفیان اموی ـ كشته شد. هند به خونخواهی پدر و برادر خود؛ وحشی حبشی را اجیر كرد تا حمزه هاشمی را بكشد. وحشی به زوبینی سینه حمزه را شكافت و تنش را مثله كرد و جگرش را بیرون كشید. هند هم جگر حمزه را به دندان خلید. این گذشت تا در سال هشتم پس از هجرت، رسول الله با سپاهی بزرگ به قصد فتح مكه راهی شد اما پیش از ورود به مكه پیغام داد كه اگر مكیان تسلیم شوند در امانند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 2 آیا هرگز از خود پرسیده اید كه سرآغاز قصه ی كربلا از كجا بوده؟ یا چه حوادثی زمینه ساز واقعه ی كربلا شد؟ پیشتر گفتم، یزید از نوادگان امیه بود و حسین از نوادگان هاشم. امیه برادرزاده هاشم بود و بر عموی خود حسادت می ورزید. این حسادت بدل به دشمنی شد و این دشمنی شش نسل ادامه یافت تا در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید. سیر این اوج گیری چُنان است كه اكنون خواهیم گفت: چون محمد بن عبدالله (ص) پیامبری خود را آشكار نمود، اول مخالفان او بنی امیه بودند زیرا پس از شعار لاالهالاالله، محمد رسول الله، شعار ان اكرمكم عند الله اتقاكم، بدان معنا بود كه میان اربابان اموی و بردگانشان اختلافی نیست مگر به تقوا كه البته این طغیان فرودستان را در پی داشت بر فرازدستان و كدام صاحب قدرت است كه این را بپذیرد. از این روی امویان كه عمده حاكمان بر مكه بودند به دشمنی با محمد كه هاشمی بود، برخاستند. محمد و پیروانش را آزردند، شكنجه دادند و در شعب ابی طالب به حصر كشیدند اما به این بسنده نكردند و بر آن شدند كه شبانه به خوابگاه محمد وارد شوند و او را در بستر بكشند... لیكن علی بن ابی طالب ـ كه او هم هاشمی بود ـ خود را سپر جان عموزاده كرد تا وی بتواند شبانه از مكه به یثرب هجرت كند. این شب را لیلة المبیت نامیدند. در یثرب كه نام مدینة النبی بر آن برنهادند، دولت محمدی قوت یافت. نزاع ها بالا گرفت تا بدانجا كه سپاه مدینه و سپاه مكه كنار چاه های بدر به هم درآمیختند. در این نبرد پدر و برادر هند ـ همسر ابوسفیان اموی ـ كشته شد. هند به خونخواهی پدر و براد در خود؛ وحشی حبشی را اجیر كرد تا حمزه هاشمی را بكشد. وحشی به زوبینی سینه حمزه را شكافت و تنش را مثله كرد و جگرش را بیرون كشید. هند هم جگر حمزه را به دندان خلید. هند كه بود؟ مادر معاویه، معاویه كه بود؟ پدر یزید. حسین كه بود؟ پسر فاطمه. فاطمه كه بود؟ دختر محمد. محمد كه بود، داغدار حمزه. هر چند كشتن و مُثله كردن حمزه غم بزرگی بر دل رسول خدا نهاد اما این تنها ضربهای نبود كه ابوسفیان – بزرگ امویان به مسلمانان وارد كرد. در بسیاری از دسیسه هایی كه علیه مسلمانان چیده می شد، ابوسفیان مستقیم و غیرمستقیم دستی داشت چنان چه قاطبه مفسران، اعم از عامه و امامیه ،در شأن نزول آیات نهم تا بیست و ششم از سوره مباركه احزاب، همچنین تاریخ نگارانی چون ابن اسحاق و طبری و ابن اثیر آورده اند، در سال پنجم از هجرت رسول الله، گروهی از یهودیان بنی نَضیر كه نگران گسترش اسلام بودند، نزد ابوسفیان رفتند تا او را به نبرد با مسلمانان برانگیزند. ابوسفیان با زیركی تمام، پیوستن به ایشان را به همراهی دیگر قبایل عرب منوط كرد و گفت، پیشتر باید با دیگر بزرگان قریش نیز رای زنی كنم. از این روی كسانی چون خالد بن ولید و عمرو بن عاص را نزد خود فراخواند و مطلب را با ایشان در میان نهاد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 4 آیا هرگز از خود پرسیده اید كه سرآغاز قصه ی كربلا از كجا بوده؟ یا چه حوادثی زمینه ساز واقعه ی كربلا شد؟ پیشتر گفتم، یزید از نوادگان امیه بود و حسین از نوادگان هاشم. امیه كه برادرزاده هاشم بود، بر عموی خود حسادت می ورزید. این حسادت بدل به دشمنی شد و این دشمنی شش نسل ادامه یافت تا در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید. در سیر این اوج گیری گفته اند كه: چون محمد بن عبدالله (ص) پیامبری خود را آشكار نمود، اول مخالفان او بنی امیه بودند كه سالها مسلمانان را آزرند و بارها با آنان جنگیدند اما به هنگام فتح مكه ـ در سال هشتم هجری ـ آمدند و شهادتین گفتند و مسلمان شدند. شاید نتوان گفت، شهادت گویی همه امویان از سر اجبار بوده ولی بی تردید مسلمان شدن ابوسفیان از سر مصلحت اندیشی بود. زیرا می دانست كه آتیه در مسلمانی تأمین خواهد شد. به گفته طبری در «تاریخ الرسُل و الملوك» چون خلافت به عمر بن خطاب رسید، ابوسفیان به اصرار حكم امارت شام را برای پسرش یزید از خلیفه گرفت، بعد از مدتی مردم بر عثمان شوریدند و خانه اش را محاصره كردند و آب را به روی او بستند. سبب عبرت است و حیرت كه در این زمان، بنی امیه عثمان را تنها گذارند اما بنی هاشم به نیت حفظ حرمت خلافت، به سركردگی علی بن ابی طالب در حفاظت از او در برابر خانه اش صف كشیدند اما چند تنی كه به قصد و نیت، نام و عشره شان از تاریخ حذف شده و كتمان مانده، پنهانی از پس خانه به بام خانه جستند و عثمان را بر سجاده اش كشتند. پس از این بود كه مسلمانان با خلافت علی بیعت كردند. به شهادت تاریخ نگاران سنی از جمله ابن اثیر و مُتشیع ای چون طبری، برغم درخواست عثمان، معاویه از یاری كردن وی تن زد و چون خبر كشته شدنش به او رسید تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 2(تكرار) آیا هرگز از خود پرسیده اید كه سرآغاز قصه ی كربلا از كجا بوده؟ یا چه حوادثی زمینه ساز واقعه ی كربلا شد؟ پیشتر گفتم، یزید از نوادگان امیه بود و حسین از نوادگان هاشم. امیه برادرزاده هاشم بود و بر عموی خود حسادت می ورزید. این حسادت بدل به دشمنی شد و این دشمنی شش نسل ادامه یافت تا در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید. سیر این اوج گیری چُنان است كه اكنون خواهیم گفت: چون محمد بن عبدالله (ص) پیامبری خود را آشكار نمود، اول مخالفان او بنی امیه بودند زیرا پس از شعار لاالهالاالله، محمد رسول الله، شعار ان اكرمكم عند الله اتقاكم، بدان معنا بود كه میان اربابان اموی و بردگانشان اختلافی نیست مگر به تقوا كه البته این طغیان فرودستان را در پی داشت بر فرازدستان و كدام صاحب قدرت است كه این را بپذیرد. از این روی امویان كه عمده حاكمان بر مكه بودند به دشمنی با محمد كه هاشمی بود، برخاستند. محمد و پیروانش را آزردند، شكنجه دادند و در شعب ابی طالب به حصر كشیدند اما به این بسنده نكردند و بر آن شدند كه شبانه به خوابگاه محمد وارد شوند و او را در بستر بكشند... لیكن علی بن ابی طالب ـ كه او هم هاشمی بود ـ خود را سپر جان عموزاده كرد تا وی بتواند شبانه از مكه به یثرب هجرت كند. این شب را لیلة المبیت نامیدند. در یثرب كه نام مدینة النبی بر آن برنهادند، دولت محمدی قوت یافت. نزاع ها بالا گرفت تا بدانجا كه سپاه مدینه و سپاه مكه كنار چاه های بدر به هم درآمیختند. در این نبرد پدر و برادر هند ـ همسر ابوسفیان اموی ـ كشته شد. هند به خونخواهی پدر و براد در خود؛ وحشی حبشی را اجیر كرد تا حمزه هاشمی را بكشد. وحشی به زوبینی سینه حمزه را شكافت و تنش را مثله كرد و جگرش را بیرون كشید. هند هم جگر حمزه را به دندان خلید. هند كه بود؟ مادر معاویه، معاویه كه بود؟ پدر یزید. حسین كه بود؟ پسر فاطمه. فاطمه كه بود؟ دختر محمد. محمد كه بود، داغدار حمزه. هر چند كشتن و مُثله كردن حمزه غم بزرگی بر دل رسول خدا نهاد اما این تنها ضربهای نبود كه ابوسفیان – بزرگ امویان به مسلمانان وارد كرد. در بسیاری از دسیسه هایی كه علیه مسلمانان چیده می شد، ابوسفیان مستقیم و غیرمستقیم دستی داشت چنان چه قاطبه مفسران، اعم از عامه و امامیه ،در شأن نزول آیات نهم تا بیست و ششم از سوره مباركه احزاب، همچنین تاریخ نگارانی چون ابن اسحاق و طبری و ابن اثیر آورده اند، در سال پنجم از هجرت رسول الله، گروهی از یهودیان بنی نَضیر كه نگران گسترش اسلام بودند، نزد ابوسفیان رفتند تا او را به نبرد با مسلمانان برانگیزند. ابوسفیان با زیركی تمام، پیوستن به ایشان را به همراهی دیگر قبایل عرب منوط كرد و گفت، پیشتر باید با دیگر بزرگان قریش نیز رای زنی كنم. از این روی كسانی چون خالد بن ولید و عمرو بن عاص را نزد خود فراخواند و مطلب را با ایشان در میان نهاد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 12 جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین، علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. او در این راه توانست با زر و زور و تزویر بیعت بسیاری از مسلمانان را بگیرد و پیش از مرگ به یزید وصیت كند كه مبادا با حسین بن علی در افتد ولی یزید گستاخ تر و جاهطلب تر از آن بود كه به وصیت پدر عمل كند. یزید والی خود در مدینه را كه ولید بن عتبه بود، فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره رفت اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین پسرعموی خود ـ مسلم بن عقیلـ را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این زمان یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا بزعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند. قسمت چهاردهم: آیا هرگز از خود پرسیده اید كه سرآغاز قصه ی كربلا از كجا بوده؟ یا چه حوادثی زمینه ساز واقعه ی كربلا شد؟ پیشتر گفتم، شش نسل دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. او در این راه توانست با زر و زور و تزویر بیعت بسیاری از مسلمانان را بگیرد و پیش از مرگ به یزید وصیت كند كه مبادا با حسین بن علی در افتد ولی یزید گستاخ تر و جاهطلب تر از آن بود كه به وصیت پدر عمل كند. یزید والی خود در مدینه را كه ولید بن عتبه بود، فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره رفت اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین پسرعموی خود ـ مسلم بن عقیلـ را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این زمان یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا به زعم خود این فتنه را فروخواباند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 12(تكرار) جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. او در این راه توانست با زر و زور و تزویر بیعت بسیاری از مسلمانان را بگیرد و پیش از مرگ به یزید وصیت كند كه مبادا با حسین بن علی در افتد ولی یزید گستاخ تر و جاهطلب تر از آن بود كه به وصیت پدر عمل كند. یزید والی خود در مدینه را كه ولید بن عتبه بود، فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره رفت اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین پسرعموی خود ـ مسلم بن عقیلـ را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این زمان یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا بزعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند. قسمت چهاردهم: آیا هرگز از خود پرسیده اید كه سرآغاز قصه ی كربلا از كجا بوده؟ یا چه حوادثی زمینه ساز واقعه ی كربلا شد؟ پیشتر گفتم، شش نسل دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. او در این راه توانست با زر و زور و تزویر بیعت بسیاری از مسلمانان را بگیرد و پیش از مرگ به یزید وصیت كند كه مبادا با حسین بن علی در افتد ولی یزید گستاخ تر و جاهطلب تر از آن بود كه به وصیت پدر عمل كند. یزید والی خود در مدینه را كه ولید بن عتبه بود، فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره رفت اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین پسرعموی خود ـ مسلم بن عقیلـ را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این زمان یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا بزعم خود این فتنه را فروخواباند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 4(تكرار) پیشتر گفتم، یزید از نوادگان امیه بود و حسین از نوادگان هاشم. امیه كه برادرزاده هاشم بود، بر عموی خود حسادت می ورزید. این حسادت بدل به دشمنی شد و این دشمنی شش نسل ادامه یافت تا در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید. در سیر این اوج گیری گفته اند كه: چون محمد بن عبدالله (ص) پیامبری خود را آشكار نمود، اول مخالفان او بنی امیه بودند كه سالها مسلمانان را آزردند و بارها با آنان جنگیدند اما به هنگام فتح مكه ـ در سال هشتم هجری ـ آمدند و شهادتین گفتند و مسلمان شدند. بی تردید مسلمان شدن ابوسفیان از سر مصلحت اندیشی بود. زیرا می دانست كه آتیه در مسلمانی تأمین خواهد شد. چون خلافت به عمر بن خطاب رسید، ابوسفیان به اصرار حكم امارت شام را برای پسرش یزید از خلیفه گرفت پس از مرگ عثمان مسلمانان با خلافت علی بیعت كردند. معاویه به خلافت علی تن نداد و طلحه و زبیر و عاشیه همسر پیامبر (ص) را به مخالفت با علی برانگیخت. طلحه و زبیر و عایشه برای نبرد با علی سپاه آراستند. جنگ آغاز شد. جنگی كه در تاریخ به جنگ جمل شهره است. نتیجه جمل پیروزی علی بود. پس از آن علی با نامه ای معاویه را به بیعت و تمكین دعوت كرد اما معاویه تن نداد. این بار سپاه علی كه عمدةً از كوفیان بودند با سپاه معاویه كه از شامیان بودند، در صفین در برابر هم ایستادند. پس از نُه روز مصاف، سپاه كوفه در یك قدمی پیروزی بود كه سپاه شام به حیلت و تزویر عمرو بن عاص، مُصحفِ شریف بر سر نیزه كرد. خشك مغزان ِ ظاهربین كه در سپاه كوفه كم نبودند، فریب قرآن صامتِ بر سر نیزه را خوردند و به قرآن ناطق كه علی بود، پشت كردند و بر او سخت گرفتند تا نوفریبی به نام حكمیت را بپذیرد. علی نیز بناچار پذیرفت. قاضی شامی كه عمرو بن عاص بود، قاضی كوفی را كه ابوموسی اشعری بود، فریفت و معاویه را خلیفه خواند. ظاهربینان خشك مغز كه از كرده ی خود پشیمان شده بودند بر علی خروج كردند و نام خوارج بر خود گرفتند و گفتند، چرا علی تن به حكمیت داده است؟ الحكمُ لله! این بار، یك سو لشكر خوارج بود و دیگر سوی، صف مشتاقان علی... در تاریخ این صف آرایی را جنگ نهروان نامیدند. مصاف آغاز شد و علویان، خارجیان را هزیمت دادند. عمده ی خارجیان گریختند و به مكه رفتند. در میان ایشان سه تن به نام های بُرك بن عبدالله و عمرو بن بَكر تَمیمی و عبدالرحمان بن ملجم مرادی در مكه به هم رسیدند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 25(تكرار) معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. اما كوفیان به تشر عبیدالله بن زیاد از یاری كردن حسین سرباز زدند. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله، عمر بن سعد را به كوفه فرستاد. اما در این میان شمر بن ذی الجوشن عبیدالله را بیش از پیش به كشتن حسین تحریك می كرد. از سوی دیگر از حبیب بن مظاهر شنیدیم كه خود را همراه پسرش قاسم و مسلم بن عوسجه به كربلا رساند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 1 مرور حوادث زمینه ساز واقعه كربلا تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 8 شش نسل دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. در این راه، مشاور رومی اش سرجون مشوق او بود. به پیشنهاد سرجون، معاویه وانمود كرد كه بر آن است، والی كوفه ـ مغیرة بن شعبه ـ را عزل كند. این امر مغیره را به تكاپو انداخت كه برای حفظ امارت خود، پیشنهادی را مطرح كند كه میدانست خشنودی معاویه را در پی خواهد داشت. از این روی شبانه از كوفه راهی دمشق شد و اول به دیدار یزید رفت كه البته این برخلاف سنت حكومتی بود. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 23 معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. اما كوفیان به تشر عبیدالله بن زیاد از یاری كردن حسین سرباز زدند. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله، عمر بن سعد را به كوفه فرستاد. در این میان شمر بن ذی الجوشن عبیدالله را بیش از پیش به كشتن حسین تحریك می كرد. از سوی دیگر از حبیب بن مظاهر شنیدیم كه خود را همراه پسرش قاسم و مسلم بن عوسجه به كربلا رساند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 10 شش نسل دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. در این راه در حالی كه می كوشید بیعت شامیان را جلب كند، مغیرة بن شعبه و زیاد بن ابی سفیان را مأمور كرد تا از مردم عراق بیعت بگیرند ولی مهمترین مخالفان ولایتعهدی یزید در مكه و مدینه بودند و از همه سرسخت تر حسین بن علی كه معاویه می دانست به هیچ طریق نمی توان بیعت او را گرفت مگر این كه بزعم خود او را به سكوت وادار كند. از این روی معاویه، فرستاده خود عبیدالله بن زیاد را به مدینه فرستاد تا به والی مدینه ولید بن عتبه اطلاع دهد كه خود شخصاً به آن شهر خواهد آمد تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 15 معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالعماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالعماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این هنگام یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا بزعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند و ایشان را از همراهی با مسلم بیم داد. مسلم تنها ماند و كشته شد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 22 معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. اما كوفیان به تشر عبیدالله بن زیاد از یاری كردن حسین سرباز زدند. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله، عمر بن سعد را به كوفه فرستاد. عمر بن سعد نیز می كوشید با حسین مدارا كند اما در این میان شمر بن ذی الجوشن عبیدالله را بیش از پیش به كشتن حسین تحریك می كرد. از سوی دیگر حبیب بن مظاهر می كوشید تا در میان كوفیان كسانی را به یاری كردن حسین ترغیب كند. او در خانه ابویحیی كه از مسیحیان كوفه بود، پنهان شده بود كه مأموران عبیدالله نتوانند او را بیابند. در میان ذكر واقعه شنیدید یحیی مسیحی كه به دست حبیب مسلمان شده بود، از وی خواست كه پیش از حركتش به سوی كربلا، برای او از دختر مسلمانی به نام ماریه خواستگاری كند. حبیب هم به خواستگاری آن دختر می رود. خالد پدر ماریه، با خواستگاری ماریه و یحیی موافقت می كند اما یحیی را در خانه حبس می كند كه همراه حبیب به كربلا نرود. اما یحیی و ماریه در را می گشایند و می گریزند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 11(تكرار) شش نسل دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین، علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. او در این راه توانست با زر و زور و تزویر بیعت بسیاری از مسلمانان را بگیرد و پیش از مرگ به یزید وصیت كند كه مبادا با حسین بن در افتد ولی یزید گستاخ تر و جاهطلب تر از آن بود كه به وصیت پدر عمل كند. یزید والی خود در مدینه را كه ولید بن عتبه بود، فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد اما... تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 22(تكرار) معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. اما كوفیان به تشر عبیدالله بن زیاد از یاری كردن حسین سرباز زدند. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله، عمر بن سعد را به كوفه فرستاد. عمر بن سعد نیز می كوشید با حسین مدارا كند اما در این میان شمر بن ذی الجوشن عبیدالله را بیش از پیش به كشتن حسین تحریك می كرد. از سوی دیگر حبیب بن مظاهر می كوشید تا در میان كوفیان كسانی را به یاری كردن حسین ترغیب كند. او در خانه ابویحیی كه از مسیحیان كوفه بود، پنهان شده بود كه مأموران عبیدالله نتوانند او را بیابند. در میان ذكر واقعه شنیدید یحیی مسیحی كه به دست حبیب مسلمان شده بود، از وی خواست كه پیش از حركتش به سوی كربلا، برای او از دختر مسلمانی به نام ماریه خواستگاری كند. حبیب هم به خواستگاری آن دختر می رود. خالد پدر ماریه، با خواستگاری ماریه و یحیی موافقت می كند اما یحیی را در خانه حبس می كند كه همراه حبیب به كربلا نرود. اما یحیی و ماریه در را می گشایند و می گریزند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 16(تكرار) یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این هنگام یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا به زعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند و ایشان را از همراهی با مسلم بیم داد. مسلم تنها ماند و كشته شد. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی حر تصمیم گرفت كسی دیگر را به نبرد با حسین بفرستد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 28 در ذكر واقعه كربلا تا آن جا پیش رفتیم كه فاجعه رخ داد و یاران حسین را كشتند و سر از تن او جدا كردند. خولی بن یزید مأمور شد تا سر حسین را به كوفه برساند. عبیدالله كه می كوشید خود را از این جنایت مبرا كند خولی را فرمان داد تا سر را به شام نزد یزید برد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 10(تكرار) شش نسل دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. او در این راه توانست با زر و زور و تزویر بیعت بسیاری از مسلمانان را بگیرد و پیش از مرگ به یزید وصیت كند كه مبادا با حسین بن علی در افتد ولی یزید گستاخ تر و جاهطلب تر از آن بود كه به وصیت پدر عمل كند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 18(تكرار) معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالعماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این هنگام یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا بزعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند و ایشان را از همراهی با مسلم بیم داد. مسلم تنها ماند و كشته شد. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله تصمیم گرفت عمر بن سعد را به نبرد با حسین بفرستد. در آغاز عمر بن سعد به این امر تن نمی داد اما عبیدالله با فرمانی او را به این كار مجبور كرد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 5 یزید از نوادگان امیه بود و حسین از نوادگان هاشم. امیه كه برادرزاده هاشم بود، بر عموی خود حسادت می ورزید. این حسادت بدل به دشمنی شد و این دشمنی شش نسل ادامه یافت تا در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید. در سیر این اوج گیری گفته اند كه: چون محمد بن عبدالله (ص) پیامبری خود را آشكار نمود، اول مخالفان او بنی امیه بودند كه سالها مسلمانان را آزرند و بارها با آنان جنگیدند اما به هنگام فتح مكه مسلمان شدند. بعد از مدتی از خلافت عثمان مردم بر عثمان شوریدند و او را كشتند. پس از این مسلمانان با خلافت علی بن ابیطالب بیعت كردند اما معاویه به خلافت علی تن نداد و طلحه و زبیر و عاشیه همسر پیامبر(ص) را به مخالفت با علی برانگیخت. جنگ جمل رخ داد و علی پیروز شد. پس از آن علی با نامه ای معاویه را به بیعت و تمكین دعوت كرد اما معاویه تن نداد. این بار سپاه علی كه عمدةً از كوفیان بودند با سپاه معاویه كه از شامیان بودند، در صفین در برابر هم ایستادند. سپاه كوفه در یك قدمی پیروزی بود كه سپاه شام به حیلت و تزویر عمرو بن عاص، مُصحفِ شریف بر سر نیزه كرد. خشك مغزان ِ ظاهربین علی را مجبور كردند تا حكمیت را بپذیرد. علی نیز بناچار پذیرفت. قاضی شامی كه عمرو بن عاص بود، قاضی كوفی را كه ابوموسی اشعری بود، فریفت و معاویه را خلیفه خواند. ظاهربینان خشك مغز كه از كرده ی خود پشیمان شده بودند بر علی خروج كردند و نام خوارج بر خود گرفتند. جنگ نهروان شكل گرفت و خوارج شكست خوردند و بسیاری از آنان گریختند اما مدتی بعد یكی از ایشان به نام عبدالرحمان بن ملجم مرادی علی را كشت. مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برانگیخت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 20 (تكرار) معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این هنگام یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا بزعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند و ایشان را از همراهی با مسلم بیم داد. مسلم تنها ماند و كشته شد. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله، عمر بن سعد را به كوفه فرستاد. اما در این میان شمر بن ذی الجوشن عبیدالله را بیش از پیش به كشتن حسین تحریك می كرد. از سوی دیگر حبیب بن مظاهر می كوشید تا در میان كوفیان كسانی را به یاری كردن حسین ترغیب كند. او در خانه ابویحیی كه از مسیحیان كوفه بود، پنهان شده بود كه مأموران عبیدالله نتوانند او را بیابند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 21 معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این هنگام یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا بزعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند و ایشان را از همراهی با مسلم بیم داد. مسلم تنها ماند و كشته شد. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله، عمر بن سعد را به كوفه فرستاد. ما در این میان شمر بن ذی الجوشن عبیدالله را بیش از پیش به كشتن حسین تحریك می كرد. از سوی دیگر حبیب بن مظاهر می كوشید تا در میان كوفیان كسانی را به یاری كردن حسین ترغیب كند. او در خانه ابویحیی كه از مسیحیان كوفه بود، پنهان شده بود كه مأموران عبیدالله نتوانند او را بیابند. در میان ذكر واقعه شنیدید یحیی مسیحی كه به دست حبیب مسلمان شده بود، از وی خواست كه پیش از حركتش به سوی كربلا، برای او از دختر مسلمانی به نام ماریه خواستگاری كند تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 27 در ذكر واقعه كربلا تا آن جا پیش رفتیم كه فاجعه رخ داد و یاران حسین را كشتند و سر از تن او جدا كردند. كسی مأمور شد تا سر حسین را به كوفه برساند. او كه چنین كرد، خولی بن یزید بود. / شب- خارجی- در كوچه های كوفه- همراه صدای شب/ / برای لحظاتی فقط صدای پای خولی به گوش می رسد اما پس از آن صدای درون او كه با اكو همراه است شنیده می شود. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 8(تكرار) شش نسل دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله(ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. در این راه، مشاور رومی اش سرجون مشوق او بود. به پیشنهاد سرجون، معاویه وانمود كرد كه بر آن است، والی كوفه ـ مغیرة بن شعبه ـ را عزل كند. این امر مغیره را به تكاپو انداخت كه برای حفظ امارت خود، پیشنهادی را مطرح كند كه میدانست خشنودی معاویه را در پی خواهد داشت. از این روی شبانه از كوفه راهی دمشق شد و اول به دیدار یزید رفت كه البته این برخلاف سنت حكومتی بود. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 21 (تكرار) معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این هنگام یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا بزعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند و ایشان را از همراهی با مسلم بیم داد. مسلم تنها ماند و كشته شد. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله، عمر بن سعد را به كوفه فرستاد. ما در این میان شمر بن ذی الجوشن عبیدالله را بیش از پیش به كشتن حسین تحریك می كرد. از سوی دیگر حبیب بن مظاهر می كوشید تا در میان كوفیان كسانی را به یاری كردن حسین ترغیب كند. او در خانه ابویحیی كه از مسیحیان كوفه بود، پنهان شده بود كه مأموران عبیدالله نتوانند او را بیابند. در میان ذكر واقعه شنیدید یحیی مسیحی كه به دست حبیب مسلمان شده بود، از وی خواست كه پیش از حركتش به سوی كربلا، برای او از دختر مسلمانی به نام ماریه خواستگاری كند تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 14 شش نسل دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. او در این راه توانست با زر و زور و تزویر بیعت بسیاری از مسلمانان را بگیرد و پیش از مرگ به یزید وصیت كند كه مبادا با حسین بن علی در افتد ولی یزید گستاخ تر و جاهطلب تر از آن بود كه به وصیت پدر عمل كند. یزید والی خود در مدینه را كه ولید بن عتبه بود، فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره رفت اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین پسرعموی خود ـ مسلم بن عقیلـ را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این زمان یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا به زعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 7(تكرار) دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. در این راه، مشاور رومی اش سرجون مشوق او بود. به پیشنهاد سرجون، معاویه وانمود كرد كه بر آن است، والی كوفه ـ مغیرة بن شعبه ـ را عزل كند. این امر مغیره را به تكاپو انداخت كه برای حفظ امارت خود، پیشنهادی را مطرح كند كه میدانست خشنودی معاویه را در پی خواهد داشت. از این روی شبانه از كوفه راهی دمشق شد و اول به دیدار یزید رفت كه البته این برخلاف سنت حكومتی بود. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 9 شش نسل دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. در این راه در حالی كه می كوشید بیعت شامیان را جلب كند، مغیرة بن شعبه و زیاد بن ابی سفیان را مأمور كرد تا از مردم عراق بیعت بگیرند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 17(تكرار) معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فراخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این هنگام یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا بزعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند و ایشان را از همراهی با مسلم بیم داد. مسلم تنها ماند و كشته شد. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله تصمیم گرفت عمر بن سعد را به نبرد با حسین بفرستد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 9(تكرار) شش نسل دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. در این راه در حالی كه می كوشید بیعت شامیان را جلب كند، مغیرة بن شعبه و زیاد بن ابی سفیان را مأمور كرد تا از مردم عراق بیعت بگیرند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 11 شش نسل دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. او در این راه توانست با زر و زور و تزویر بیعت بسیاری از مسلمانان را بگیرد و پیش از مرگ به یزید وصیت كند كه مبادا با حسین بن علی در افتد ولی یزید گستاخ تر و جاهطلب تر از آن بود كه به وصیت پدر عمل كند. یزید والی خود در مدینه را كه ولید بن عتبه بود، فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد اما... تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 14(تكرار) شش نسل دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. او در این راه توانست با زر و زور و تزویر بیعت بسیاری از مسلمانان را بگیرد و پیش از مرگ به یزید وصیت كند كه مبادا با حسین بن علی در افتد ولی یزید گستاخ تر و جاهطلب تر از آن بود كه به وصیت پدر عمل كند. یزید والی خود در مدینه را كه ولید بن عتبه بود، فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره رفت اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین پسرعموی خود ـ مسلم بن عقیلـ را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این زمان یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا به زعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 25 معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. اما كوفیان به تشر عبیدالله بن زیاد از یاری كردن حسین سرباز زدند. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله، عمر بن سعد را به كوفه فرستاد. اما در این میان شمر بن ذی الجوشن عبیدالله را بیش از پیش به كشتن حسین تحریك می كرد. از سوی دیگر از حبیب بن مظاهر شنیدیم كه خود را همراه پسرش قاسم و مسلم بن عوسجه به كربلا رساند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 13 شش نسل دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه به رغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. او در این راه توانست با زر و زور و تزویر بیعت بسیاری از مسلمانان را بگیرد و پیش از مرگ به یزید وصیت كند كه مبادا با حسین بن علی در افتد ولی یزید گستاخ تر و جاهطلب تر از آن بود كه به وصیت پدر عمل كند. یزید والی خود در مدینه را كه ولید بن عتبه بود، فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره رفت اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین پسرعموی خود ـ مسلم بن عقیلـ را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این زمان یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا بزعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 17 معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فراخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این هنگام یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا بزعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند و ایشان را از همراهی با مسلم بیم داد. مسلم تنها ماند و كشته شد. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله تصمیم گرفت عمر بن سعد را به نبرد با حسین بفرستد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 18 معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فراخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این هنگام یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا بزعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند و ایشان را از همراهی با مسلم بیم داد. مسلم تنها ماند و كشته شد. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله تصمیم گرفت عمر بن سعد را به نبرد با حسین بفرستد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 13(تكرار) شش نسل دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله (ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. او در این راه توانست با زر و زور و تزویر بیعت بسیاری از مسلمانان را بگیرد و پیش از مرگ به یزید وصیت كند كه مبادا با حسین بن علی در افتد ولی یزید گستاخ تر و جاهطلب تر از آن بود كه به وصیت پدر عمل كند. یزید والی خود در مدینه را كه ولید بن عتبه بود، فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فراخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره رفت اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین پسرعموی خود ـ مسلم بن عقیلـ را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این زمان یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا به زعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 6(تكرار) یزید از نوادگان امیه بود و حسین از نوادگان هاشم. امیه كه برادرزاده هاشم بود، بر عموی خود حسادت می ورزید. این حسادت بدل به دشمنی شد و این دشمنی شش نسل ادامه یافت تا در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید. در سیر این اوج گیری گفته اند كه: چون محمد بن عبدالله (ص) پیامبری خود را آشكار نمود، اول مخالفان او بنی امیه بودند كه سرانجام فتح مكه مسلمان شدند. بعد از مدتی از خلاقت عثمان مردم بر عثمان شوریدند و او را كشتند. پس از این مسلمانان با خلافت علی بن ابیطالب بیعت كردند اما معاویه كه از بنی امیه بود به خلافت علی تن نداد و طلحه و زبیر و عایشه همسر پیامبر را به مخالفت با علی برانگیخت. جنگ جمل رخ داد و علی پیروز شد. پس از این جنگ صفین بود كه میان علی بود و معاویه. پس از صفین جنگ نهروان شكل گرفت كه یك سو خوارج بودند و سوی دیگر علی. خوارج شكست خوردند و بسیاری از آنان گریختند اما مدتی بعد یكی از ایشان به نام عبدالرحمان بن ملجم مرادی علی را كشت. مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برانگیخت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد، چاره ساز... پانصد هزار درهم نقد و پانصد هزار درهم به وعده داد و ایمان عبیدالله بن عباس- سالار سپاه كوفه- را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. در این راه، مشاور رومی اش سرجون مشوق او بود اما معاویه از بابتی احساس نگرانی می كرد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 7 دشمنی بنی امیه و بنی هاشم سرانجام در دهم محرم الحرام سال 61 هجری به اوج خود رسید و سبب شد یزید اموی به كشتن حسین هاشمی فرمان دهد لیكن خوش پنداری ست كه بگویی قیام حسین و خشونت یزید در كشتن وی فقط از سر دشمنی آبا و اجدادی بوده. یزید مظهر منكر بود و حسین مصداق امر به معروف اما رویارویی یزید و حسین همانند قله كوه یخی بود كه بخش اعظم آن در گذشته تاریخ پنهان بود. جد حسین، محمد بن عبدالله(ص) بود و جد یزید ابوسفیان كه بزرگترین مخالف محمد بود و بسیار او را آزرد. پدر حسین علی بود و پدر یزید معاویه كه هم دیگران را به دشمن و نبرد با علی برانگیخت، هم خود با او جنگید. پس از علی مردم با حسن كه پسر ارشد علی بود، بیعت كردند ولی دیگر بار معاویه علم مخالفت برافراشت و برای جنگ با حسن همراه سپاهی بزرگ راهی كوفه شد. دو سپاه در نُخیله به هم رسیدند. دیگر بار معاویه حیلتی ساز كرد و ایمان سالار سپاه كوفه را خرید. حسن را چاره ای نماند جز پذیرش صلح اما صلحی مشروط به شروطی. شروطی كه معاویه برغم امضاء آنها هرگز به آنها عمل نكرد. یكی از آن شروط این بود كه پس از معاویه، خلافت به حسن برسد و اگر حسن نبود، به برادر كوچكترش حسین اما مدتی بعد نه تنها معاویه با توطئه حسن را با زهر از پیش رو برداشت، بلكه بر آن شد تا پسرش یزید را جانشین خود كند. در این راه، مشاور رومی اش سرجون مشوق او بود. به پیشنهاد سرجون، معاویه وانمود كرد كه بر آن است، والی كوفه ـ مغیرة بن شعبه ـ را عزل كند. این امر مغیره را به تكاپو انداخت كه برای حفظ امارت خود، پیشنهادی را مطرح كند كه میدانست خشنودی معاویه را در پی خواهد داشت. از این روی شبانه از كوفه راهی دمشق شد و اول به دیدار یزید رفت كه البته این برخلاف سنت حكومتی بود. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 16 یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این هنگام یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا بزعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند و ایشان را از همراهی با مسلم بیم داد. مسلم تنها ماند و كشته شد. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی حر تصمیم گرفت كسی دیگر را به نبرد با حسین بفرستد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 24 معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. اما كوفیان به تشر عبیدالله بن زیاد از یاری كردن حسین سرباز زدند. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله، عمر بن سعد را به كوفه فرستاد. در این میان شمر بن ذی الجوشن عبیدالله را بیش از پیش به كشتن حسین تحریك می كرد. از سوی دیگر از حبیب بن مظاهر شنیدیم كه خود را همراه پسرش قاسم و مسلم بن عوسجه به كربلا رساند. حبیب برای جلب حمایت طایفه بنی اسد به میان آنان می رود. اسدیان برای یاری كردن حسین همراه قاسم راهی كربلا می شوند اما سپاهیان عمر بن سعد قبل از رسیدن آنان به كربلا تار و مارشان می كنند. قاسم زخمی می گریزد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 24(تكرار) معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. اما كوفیان به تشر عبیدالله بن زیاد از یاری كردن حسین سرباز زدند. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله، عمر بن سعد را به كوفه فرستاد. در این میان شمر بن ذی الجوشن عبیدالله را بیش از پیش به كشتن حسین تحریك می كرد. از سوی دیگر از حبیب بن مظاهر شنیدیم كه خود را همراه پسرش قاسم و مسلم بن عوسجه به كربلا رساند. حبیب برای جلب حمایت طایفه بنی اسد به میان آنان می رود. اسدیان برای یاری كردن حسین همراه قاسم راهی كربلا می شوند اما سپاهیان عمر بن سعد قبل از رسیدن آنان به كربلا تار و مارشان می كنند. قاسم زخمی می گریزد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 23(تكرار) معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. اما كوفیان به تشر عبیدالله بن زیاد از یاری كردن حسین سرباز زدند. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله، عمر بن سعد را به كوفه فرستاد. در این میان شمر بن ذی الجوشن عبیدالله را بیش از پیش به كشتن حسین تحریك می كرد. از سوی دیگر از حبیب بن مظاهر شنیدیم كه خود را همراه پسرش قاسم و مسلم بن عوسجه به كربلا رساند تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 19 معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فراخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این هنگام یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا به زعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند و ایشان را از همراهی با مسلم بیم داد. مسلم تنها ماند و كشته شد. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله تصمیم گرفت عمر بن سعد را به نبرد با حسین بفرستد. در آغاز عمر بن سعد به این امر تن نمی داد اما عبیدالله با فرمانی او را به این كار مجبور كرد. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 27 (تكرار) در ذكر واقعه كربلا تا آن جا پیش رفتیم كه فاجعه رخ داد و یاران حسین را كشتند و سر از تن او جدا كردند. كسی مأمور شد تا سر حسین را به كوفه برساند. او كه چنین كرد، خولی بن یزید بود. / شب- خارجی- در كوچه های كوفه- همراه صدای شب/ / برای لحظاتی فقط صدای پای خولی به گوش می رسد اما پس از آن صدای درون او كه با اكو همراه است شنیده می شود. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش
نمایش قصه واقعه- قسمت 20 معاویه بر خلاف توافقشان با حسن بن علی، جانشینی خود را به پسرش یزید سپرد. از آن جایی كه یزید آشكارا اصول و فروع دیدن را زیر پا می نهاد، حسین به مخالفت برخاست. یزید والی خود در مدینه را فرمان داد تا حسین بن علی را به دارالاماره فرابخواند و از او بیعت بگیرد. حسین (ع) به دارالاماره حاضر شد اما با یزید بیعت نكرد و همراه گروهی از بنی هاشم به سوی مكه رفت. در این زمان بود كه شماری از كوفیان وی را به سوی خود خواندند. حسین مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به كوفه فرستاد. در این هنگام یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور كرد تا بزعم خود این فتنه را فروخواباند. عبیدالله به كوفه رفت و مردم را به مسجد فراخواند و ایشان را از همراهی با مسلم بیم داد. مسلم تنها ماند و كشته شد. عبیدالله حر را مأمور كرد تا با سپاه خود راه را بر حسین ببندد. در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری برابر با هجدهم مهرماه سال 59 خورشیدی حسین به زمین كربلا رسیدند. به عبیدالله خبر دادند كه حر سر نبرد با حسین ندارد. از این روی عبیدالله، عمر بن سعد را به كوفه فرستاد. اما در این میان شمر بن ذی الجوشن عبیدالله را بیش از پیش به كشتن حسین تحریك می كرد. از سوی دیگر حبیب بن مظاهر می كوشید تا در میان كوفیان كسانی را به یاری كردن حسین ترغیب كند. او در خانه ابویحیی كه از مسیحیان كوفه بود، پنهان شده بود كه مأموران عبیدالله نتوانند او را بیابند. تهیه كننده: بابك صفی خانی كارگردان: رامین پورایمان هنرمندان: فریبا متخصص، بیوك میرزایی نویسنده: بابك صفی خانی 5 سال پیش