حضرت رضا (ع)، بنا به قول بسیاری از مورخان، در روز یازدهم ذیالقعده و در مدینه منوره متولد شدند.
حضرت رضا (ع)، بنا به قول بسیاری از مورخان، در روز یازدهم ذیالقعده و در مدینه منوره متولد شدند. از قول مادر ایشان نقل شده است كه: «هنگامیكه به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمیكردم و وقتی به خواب میرفتم, صدای تسبیح و تمجید حق تعالی وذكر «لاالهالاالله» را از شكم خود میشنیدم, اما چون بیدار میشدم دیگر صدایی بگوش نمیرسید؛ هنگامیكه وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند كرد و لبانش را تكان میداد؛ گویی چیزی میگفت».
نظیر این واقعه, هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است, از جمله حضرت عیسی (ع) كه به اراده الهی, در گهواره لب به سخن گشود و با مردم سخن گفتند كه شرح این ماجرا در قرآن كریم آمده است.
كنیه
امام كاظم (علیه السّلام) كنیه ابوالحسن را به ایشان عنایت فرمودند، و به على بن یقطین گفتند: «اى على، این پسرم (با اشاره به امام رضا علیه السّلام)، آقاى فرزندان من است و من كنیه خیش را به او دادهام. البته امام كاظم (ع) نیز كنیهشان ابوالحسن بوده است و این كنیه میان پدر و فرزند مشترك امی باشد. بدین جهت امام كاظم (علیه السّلام) را «ابو الحسن اوّل» و امام رضا (علیه السّلام) را «ابو الحسن دوم» مىنامند.
القاب
مشهورترین لقب امام هشتم شیعیان، «رضا» به معنای خشنودی، است. امام محمدتقی (علیهالسلام) امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل میفرمایند : «خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بودهاند و ایشان را برای امامت پسندیدهاند و همینطور (به خاطر خلق و خوی نیكوی امام) هم دوستان و نزدیكان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بودند».
یكی دیگر از القاب مشهور حضرت «عالم آل محمد» است. نقل شده است كه امام كاظم (ع) به فرزندانش میگفت: «برادر شما علی بن موسی، عالم آل محمد است.» این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان میباشد؛ جلسات مناظره متعددی كه امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش, بهویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد، دلیل كوچكی بر این سخن است. این توانایی و برتری امام, در تسلط بر علوم، یكی از دلایل امامت ایشان میباشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات, كاملاً این مطلب روشن میگردد كه این علوم جز از یك منبع وابسته به الهام و وحی نمیتواند سرچشمه گرفته باشد.