هتی به خار ذات اریه قدیمی بیمار میشه مادر هتی كاری میكنه كه دخترش با دختر شهردار به مدرسه برود دابینا شاگرد دردسازیه هتی سعی میكند دابینا رو حمایت كنه پدر دابینا نقشه قدیمی را به او میدهد كه به مدرسه برده و به اموزگار بدهد و ان را برگرداند