ملك_جمشید برای شكار آهویی به بیابان می رود و توسط راهزنان غارت می شود، وی چون روی بازگشت به شهر خود را ندارد در بیابان آواره می شود تا اینكه به شهری می رسد و عاشق دختر پادشاه شهر می شود...